چارهای نیست. این تقدیر محتوم تاریخ است که یکی از معتبرترین شهرهای ایران در طول تاریخ، از اقتدار به جایی که امروز افتاده، بیفتد و یکی از سختترین دوران خود را تجربه کند. ری چندهزار ساله ما، ناملایمتی کم ندیده. بارها مورد تاخت و تاز و هجوم بیگانه و آشنا قرار گرفته و در آتش جنگهای بزرگ و کوچک در آتش سوخته و به خاکستر نشسته است، بارها به قهر طبیعت به خاک نشسته و... اما هر بار باز برخاسته و گرد خاک و خاکستر از خود نشانده است، اما آیا باز هم خواهد توانست؟ بعید میدانم.
از تهران هرآنچه در اسناد تاریخی دیده میشود صراحت بر این دارد که قریهای بوده در اطراف ری، اما امروز اگر کسی قرار باشد مجمعالبلدان دیگری بنویسد، ناگزیر از این خواهد بود که بنویسد: ری جایی است جنوب پایتخت که هم جزئی از تهران هست و هم نیست. هم مانند بسیار محلههای دیگر تهران، کارکرد محلهای دارد و هم مانند شهرهای کوچک اطراف کلانشهرها، حاشیه و حیاط خلوتی است برای پایتخت. جایی که در هیاهو و شلوغی تهران انگار که بلاتکلیف است. شاید هیچ نقطه مشابهی را در ایران امروز نتوان یافت که این چنین میان «شهر» بودن یا نبودن بلاتکلیف و معلق باشد؛ میان «شهرری» بودن یا «شاهعبدالعظیم» بودن. هر کس روایتی دارد از ری. دولت در آن فرمانداری دارد و دوست دارد موقعیت آن را به عنوان یک شهر مستقل تثبیت کند، اما در تقسیمبندی شهرداری، اینجا هنوز یکی از مناطق 22گانه تهران است.
شاهعبدالعظیم در مرزهای جغرافیایی تهران، در جنوبیترین قسمت قرار گرفته است. دیگر پایینتر از اینجا جا، کار به کهریزک و ورامین میرسد که بیتردید به عنوان شهرهایی کوچک در نزدیکی پایتخت، هویتی مستقل از تهران دارند. در گذشته نهچندان دور، جاده قم که محور اصلی مواصلاتی شمال به جنوب ایران بود، از شاهعبدالعظیم آغاز میشد. بعدها با ساخت بزرگراه خلیج فارس، عملاً کارکرد جاده اصلی قم به آنجا منتقل شد. با این اتفاق دیگر شاهعبدالعظیم مسیر عبوری کسانی نیست که یک طرف سفرشان تهران و طرف دیگر نیمه جنوبی ایران است. حتی با افتتاح این بزرگراه دیگر برای رسیدن به بهشتزهرا و زیادرت اهل قبور هم نیاز به گذر از شاهعبدالعظیم نیست. در گذشتهای نزدیک پنجشنبهها بسیاری از تهراننشینان حوالی ظهر به شاهعبدالعظیم میامدند. زیارتی میکردند، کبابی میخوردند و بعد سری به بهشتزهرا میزدند و بعد از همین مسیر برمیگشتند. شاید یکی از دلایل اینکه کمی از رونق شاهعبدالعظیم در سالهای اخیر کم شده، همین باشد که شاهعبدالعظیم دیگر مسیر گذر مردم نیست.
در طول امتداد کشیده البرز، از فیروزکوه تا زنجان شاید هیچ نقطهای مثل منطقهای که تهران کنونی در آن قرار گرفته آب و هوای مرغوب نداشته باشد. ارتفاع بلند رشته کوه البرز در این محدوده که دشت بیانتهایی در جنوب خود میرسد، موقعیتی کمنظیر است. برای همین در نسخ تاریخی همیشه وقتی صحبت از ری بوده، همه جا از مرغوبیت باغها و آب و هوا و نهرهای روانش سخن گفته شده است. این حرفها البته الان به سبب خیلی از مسایل در هچ کجای تهران، از جمله محله مورد صحبت ما، مصداق ندارد، ولی نگارنده به خاطر دارد که تا 15، 20 سال پیش شاهعبدالعظیم جایی سرسبز بود. تقریباً پایین خط افقی که حرم حضرت عبدالعظیم(ع) روی آن قرار گرفته، تا چشم کار میکرد زمینهای سبزیکاری بود. آب این زمینها عمدتاً از طریق چاه تامین میشد. البته در گذشتههای دور ظاهراً امتداد رودخانه کرج و چند نهری که از البرز جاری میشد از شاهعبدالعظیم رد میشدند و زمینها تا جایی که جا داشتند از این آبها سیراب میشدند. تا همین 30 سال پیش هم هنوز در بعضی از فصول سال، اندکی آب به شاهعبدالعظیم میرسید، اما خیلی وقت است که آب این زمینها از طریق چاه تامین میشود. عمق چاههای زیرزمینی در این منطقه خیلی زیاد نیست. تقریباً تمام آبهای زیرزمینی در اکثر نقاط تهران -که خیلی کیفیت مناسبی هم ندارند و حتی برای کشاورزی هم مناسب نیستند- به سمت شاهعبدالعظیم سرازیر میشوند. در حال حاضر خیلی از این زمینها تبدیل به شکل آپارتمانهای متحدالشکلی انبوهسازی شدهاند و این زمینهای سبزیکاری چارهای ندیدهاند جز اینکه به سمت ورامین عقبنشینی کنند. چاره چیست؟ وقتی پتانسیل بهرهبرداری اقتصادی از زمین سبزیکاری یک صدم و چهبسا یک هزارم آپارتمانسازی نیست، نمیتوان انتظاری بیشتر از این داشت.
شاهعبدالعظیم قدیم، شاهعبدالعظیم جدید
از خانههای قدیمی و بزرگ و حیاط دار شاهعبدالعظیم تقریباً امروز چیزی باقی نمانده و امروز هر کجا را که در این منطقه نگاه کنی چیزی جز آپارتمان نمیبینی. آپارتمانهای 4طبقهای که اگر قانون شهرداری اجازه میداد یا اگر خرید تراکم برای بساز و بفروشها در اینجا صرف اقتصادی داشت، امروز بیش از 4طبقه ارتفاع داشتند. این آپارتمانها امروز تقریباً تمام فضای کوچههای باریکی را که خیلی از آنها هنوز بافت قدیمی دارند، به تصرف خود در آورده و به ندرت میتوان در میان آنها خانهای یک طبقه را بیش از 30 سال قدمت داشته باشد پیدا کرد.
شاهعبدالعظیم سال 1391، به راستی متفاوت از شاهعبدالعظیم 20 سال پیش است. اگر 20 سال پیش بنا به نوشتن این مطلب بود، نگارنده بیشک مینوشت که الگوی شهری و خیابانبندیهای شاهعبدالعظیم در امتداد الگوی تهران قدیم بوده که خیابانها و کوچهها ساختاری نامنظم و پیچیده داشتهاند. کوچههای پر پیچ و خم و بنبست و بعضاً کوچههای باریک «آشتیکنان»، به وفور دیده میشد. بهخصوص از این کوچهها در قسمت «نفر آباد» فراوان بود. این «نفر آباد» که در حال حاضر به کل ویران شده ان را برای استفاده پارکینگ حرم عبدالعظیم صاف کردهاند، یکی از قدیمیترین خردهمحلههای شاهعبدالعظیم بوده که به فاصله بسیار کمی در شرق بازار و حرم قرار داشت. کافی بود کسی را چشمبسته وسط نفرآباد ول کنند، بیاغراق چند ساعتی طول میکشید تا بتواند از آنجا بیرون بیاید، از بس که ساختار شهری آن پیچیده بود. از این ساختار پیچیده تقریباً چیزی باقی نمانده. در حال حاضر دور تا دور شاهعبدالعظیم بزرگراه کمربندی بزرگی کشیدهاند که میتوان با ماشین در کمتر از چند دقیقه دور کل شاهعبدالعظیم چرخید. در حال حاضر عمده خیابانها در این منطقه ساختار شبکهای دارند. این خیابانهای یا خیابانهایی هستند که در سالهای قبل از انقلاب و در زمان توسعه شهری شاهعبدالعظیم ساخته شدهاند (مثل خیابان 24متری، آرد ایران و خیابانهای منتهی به محله دیلمان و...) یا اینکه خیلی متاخرند و در 20 سال گذشته، همزمان با رونق ساختمانسازیهای جدید در اطراف شاهعبدالعظیم پدید آمدهاند (مثل خیابانهای تازهسازی که مثلاً در اطراف ایستگاه مترو در محله قدیمی حمزهآباد و... ساخته شدهاند).
در ساختار شهری شاهعبدالعظیم میدانها همیشه نقش داشتهاند. در گذشته میدان پررونقی در بخش شرقی ورودی بازار و محله نفرآباد قرار داشته که بعدها با ساخت میدان اصلی به «میدان کوچک» معروف شد. غیر از آن یک میدان «هرنجی» و هم بوده که در حال حاضر نام آن به «نارنج» تغییر کرده است. با این همه خود میدان «شاهعبدالعظیم» به عنوان میدان اصلی مورد توجه بوده است. مبداً و مقصد تاکسیها و اتوبوسها اینجا بوده و مسیر ورودی به حرم در اجتماعات مردمی بهخصوص در مراسم روز عاشورا از این میدان میگذشته و از مسیر خیابان حرم به بازار و بعد به حرم میرسیده. خیابان حرم در حال حاضر یکی از زندهترین خیابانهای تهران است. این خیابان به عنوان پیادهراهی مناسبسازی شده و همیشه جنب و و جوش زیادی در آن دیده میشود. در حال حاضر میدانهای زیادی در ساخت جدید شهری شاهعبدالعظیم دیده میشود که تقریباً میتوان گفت همه آنها بیش از آنکه میدان باشند، گرههای ترافیکی در مسیر تقاطع خیابانهای تازهساز، محسوب میشوند و هیچ کارکرد اجتماعی و شهری دیگری ندارند.
شاهعبدالعظیمیها
جمعیت شاهعبدالعظیم لااقل در 50 سال گذشته جمعیت سیالی بوده است. اهالی ری را، بهخصوص بعد از بالا گرفتن تب مهاجرت به تهران اغلب مهاجران تشکیل میدهند. اوج مهاجرتهای به پایتخت در دو برهه اتفاق میافتد. یکی دهه 40 و دیگری دهه 60. با این همه تفاوتهایی میان این دو جریان وجود دارد که اگر بخواهیم در مورد مهاجرت به شاهعبدالعظیم صحبت کنیم باید بگوییم، مهاجران برهه اول به این دلیل شاهعبدالعظیم را برگزیدند که زندگی را در آنجا راحتتر و منطبقتر با روحیات خود یافتند. شاهعبدالعظیم دهه 40، به نسبت تهران در همان زمان، گارد محکمتری نسبت به جریانهای مدرن داشت و بهخصوص به لحاظ فرهنگی هنوز ساختار سنتی خود را تا حدود زیادی حفظ کرده بود. اما مهاجران دهه 60 به بعد، بر اساس ملاک دیگری شاهعبدالعظیم را به نقاط دیگر تهران ترجیح میدادند و ان ملاک چیزی جز ارزان بودن نسبی آن نبود. خیلیها به دلیل اینکه وسع مالیشان به مهاجرت به تهران و محلات بالاشهری نمیرسید به شاهعبدالعظیم قناعت کردند. در برههای که جنگ داخلی در افغانستان بالا گرفته بود، مهاجران افغان زیادی هم به این منطقه آمدند. تعداد افغانهای شاهعبدالعظیم که عمدتاً کارگران شریف و زحمتکش بودند، در برههای چنان زیاد شده بود که معروف بود به لحاظ تعداد افغانهایی که در یک منطقه زندگی میکنند، شاهعبدالعظیم بعد از کابل و هرات و قندهار و مزار شریف در مقام پنجم قرار دارد. با این همه خیلی از اهالی شاهعبدالعظیم به نقاط و محلات دیگر نقل مکان کردهاند و مهاجران جدیدی جای آنها را گرفتهاند. از این رو ساختار جمعیتی شاهعبدالعظیم سیال است و سخت میتوان درباره آن تحلیل اجتماعی مستقل از زمان و مستقل از مطالعات و محاسبات میدانی ارائه کرد.