رونمایی از بناهای یادبود فاجعه یازدهم سپتامبر در نیویورک، به همه مردم این امکان را داد که پس از ده سال برای اولین بار به محلی که برجهای تجارت جهانی در آن قرار داشتند، بازگردند.
این مکان تا به امروز برای بازدید عموم باز نشده بود، اما افتتاح بنای یادبود و موزه ی یازده سپتامبر، اولین گام به سوی پایان ممنوعیت طولانی مدت ساخت و ساز در محل مرکز تجارت جهانی است.
"مایکل آراد" از "گروه معماری هندل" به همراه گروه معمار منظر, "پیتر واکر" برنده مسابقه طراحی بنای یادبود یازدهم سپتامبر، تصمیم دارند تا عملیات ساخت این پروژه را آغاز کنند. طراحی این گروه شامل دو استخر بزرگ مربع شکل در محل فونداسیون برج های دوقلو می باشد که با آبشارهایی که از چهار طرف این استخر به مرکز آن سرازیر می شود، مزین شده است.
این طرح شامل یک میدان 8 هکتاری متشکل از یک فضای گرانیتی ،برنز و آب و درختان می باشد،آراد کار خود را بر اساس بازتاب غیبت برج دو قلو وطراحی خود را به صورت حفره های مربع شکل که در آن آبشار آب را به داخل استخر کشیده و استخر خط آسمان افقی منهتن را نمایش می دهد انجام داده است.
2983 اسم بر روی 79 صفحه برنزیِ دو استخر آبی که در محل سابق برج های دو قلو ساخته شده اند را در بر گرفته اند "مایکل آراد" نام طرح خود را "بازتابش فقدان" انتخاب کرده است. در نگاهی کلی به نظر می آید اسامی به صورت اتفاقی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند اما دقیق شدن بر روی طراحی این بنا نشان می دهد اسامی قربانیان به شکل شبکه ای در هم پیچیده از روابط اجتماعی، حرفه ای و حتی اتفاقی قربانیان با یکدیگر بر روی صفحه های برنزی حک شده است. این شبکه پیچیده با کمک الگوریتمی که توسط طراح اطلاعاتی به نام "ژر تورپ" ساخته شده بر بدنه بنای یادبود 11سپتامبر نقش بسته است. آراد حک شدن اسامی را بر اساس الفبای انگلیسی و یا به ترتیب سن نپذیرفت زیرا به این شکل شاید به نظر می آمد که یکی از قربانیان بر دیگری برتری داشته و یا توجه بیشتری به او شده است. از این رو این دو طراح اسامی را در قالب گروه هایی از افراد مرتبط با هم بر روی صفحه ها حک کردند.
برای این کار از خانواده های قربانیان درباره روابط دوستی یا دیگر انواع رابطه یک قربانی با دیگر قربانیان تحقیقاتی انجام گرفت. در حدود هزار و 200 پاسخ به همراه روابط رسمی و نیمه رسمی برای هر قربانی به دست آمد و پازلی وسیع و در هم پیچیده را در برابر چشمان طراحان قرار داد، به شکلی که برخی از متخصصان رایانه مرتب کردن این اطلاعات در قالب گروه های مرتبط به هم را غیر ممکن می دیدند. مرتب کردن روابط بعضی از گروه های مشخص، برای مثال گروه بانک سرمایه گذاری "کانتور فیتزجرالد" که 658 نفر از کارمندان خود را از دست داد، کار بسیار دشواری بود. تعدادی از قربانیان نیز به صورت اتفاقی در زمان حادثه در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند، برای مثال در زمان حمله در آسانسور حضور داشته اند.
الگوریتم که بر اساس زبان پردازشی منبع باز به وجود آمده است، در ابتدا قربانیان را به خوشه ها و زیر خوشه هایی از اسامی مرتبط با هم تقسیم بندی کرد. سپس این اسامی بر اساس مکان مرگ دسته بندی شدند. به این شکل در حدود 99 درصد از روابط افراد که در مورد آنها تحقیق شده بود، در این الگوریتم تحت پوشش قرار گرفتند، به علاوه این سیستم محاسباتی مشکلاتی از قبیل طولانی بودن نامها، فاصله میان خطوط و احتمال تداخل میان حروف با یکدیگر را در کنار مشکلاتی برای حفظ ساختار زیبایی شناسی اثر برطرف کرد. بر اساس گزارش سی نت، یافتن یک نام بر روی این دو اثر کار ساده ای است، 9 گروه اصلی وجود دارند که در میان دو استخر آب تقسیم شده اند. هر نام دارای کد N به معنی استخر شمالی و S به معنی استخر جنوبی و همچنین عدد صفحه است. با استفاده از این نشانه ها افراد می توانند به سرعت اسم مورد نظر خود را بیابند.
این بنا در كنار طرح بلند پروازانه شیشه و فلز مركز حمل و نقل معمار اسپانیایی سانتیاگو كالاتراوا قرار دارد. در اصل این موزه به سبب تفكرات ایدهآلیستی – نمایشی آمریكایی، بیشتر بار سیاسی دارد تا معماری. با توجه به پیشنهاد طرح کلی كه توسط معمار یهودی، دانیل لیبسكیند معمار، ترسیم شده است، قرار است تمام بناها در ضلع شمال شرقی پارك «یادبود» و در زمینی به مساحت یك هکتار ساخته شوند؛ این ایده با پیشنهاد دیگر معمار یهودی، فرنك گهری، برای ساختن مجموعه تئاتر در ضلع شمالی و مركز حمل و نقل كالاتراوا در ضلع شرقی شكل میگیرد. دو استخر یادمانی هم گویی برای تقلید از رد پای برجهای دوقلو در ضلع جنوب و غرب در نظر گرفته شدهاند.
طراحی "اسنوتا" سازهای بزرگ همراه با پوشش چوب و شیشه است، پاسخی هوشمندانه به چالشهای کارفرما. ساختمان موزه مستقیما بر روی ایستگاه قطار كالاتراوا قرار گرفته است هرچند كالاتراوا ستونهایی را كه فضای داخل طرحش را خراب می كنند، نپذیرفته و اصرار در حذف آنها دارد؛ کالاتروا همچنین خواستار استفاده از نور مستقیم در فضای ترمینال است.
در نهایت بازدیدكنندگان می توانند زیر مركز آزادی و در پارك یادمان قدم بزنند و در انتهای جنوبی آن، منظری زیبا به سمت استخرهای یادبود را تجربه کنند. ساختمانها با روایتی معمارانه خلق شده اند؛ بازدیدكنندگان از دو مسیر می توانند وارد شوند، اولی سطح شیب دار عریضی است که آنها را به سمت ورودی اصلی هدایت می كند و دومی سطح شیب دار كوچكی است كه مراجعان را به ساختمانها هدایت می كند.
نقاط ورودی به یك لابی باز مشترك می رسند كه از آنجا به موزه، مجموعه تاتر، مركز آزادی و... دسترسی هایی وجود دارد. تقویت توالی ورودی خود نقطه قوتی برای طرح به حساب می آید. این حس كه بازدیدكننده در یك مسیر از بیرون به درون می آید و به سمت قسمتهایی كه با تفكر و تعمق بیشتر سر و كار دارند خود این نقطه مثبت را تقویت میکند. مركز گالریهای طبقه پایین به دور یك منحنی در اطراف حیاط مركزی، شكل گرفته است و در قسمت تحتانی طرح بازدیدكنندگان می توانند با آسانسور حركت کرده، در قسمت بالا مسیری را با نام مسیر آزادی طی کنند!
این نگاه ساختگی به مفهوم آزادی، چندان هوشمندانه به نظر نمیرسد، بخصوص اینكه در این مكان جشن آزادی نیز منعقد میشود؛ با اكو شدن (انعکاس) صدای حركت به سمت پایین در جهت حركت به سمت استخرهای یادمان برج های دوقلو، مسیر منحنی شكلی ایجاد شده است كه تصنعی سادهلوحانه از طوفان 11/9 و ستیز جهانی برای آزادی است.
گرچه این بنا طراحی شد توسط تیم های مختلف و برای مقاصد گوناگون،اما بنای یادبود ملی و موزه از نظر جسمی و استعاره با هم هم پوشانی دارند.برای بسیاری از مردم بازدید از زمین صفر،وترکیب دو پروژه با هم به عنوان زنجیره ای از یک تجربه فضاهای باز و سر بسته منجر به استخراج طیف و سیعی از تفسیرهای احساسی شده است.
آقای جان رامیرز رئیس موزه ملی 11 سپتامبر اظهار داشته با توجه به گستردگی کار و سالن های متعدد، حجم عملیات اجرایی این پروژه بسیار وسیع و گسترده می باشد و تلاش داریم نمایشگاه و موزه را طوری ارائه کنیم که برای بازدیدکنندگان حس لحظه وقوع حادثه تداعی گردد.
اتووود پیش از این, اینجا به روایت یازدهم سپتامبر از بازسازی زمین صفر پرداخته است.