ثبت نام عضو جدید ایمیل آدرس: رمز عبور : رمز عبور را فراموش کردم

به جامعترین سامانه ارتباطی و اطلاع رسانی معماران معاصر ایران خوش آمدید خانه |  ثبت نام |  تماس با ما |  درباره ما |  قوانین سایت |  راهنما | تبلیغات




جدیــد ترین پــــــروژه هـا
پارک علم و فناوری
طراح : سجاد نوری
طراحی مدرسه سبز
طراح : سجاد نوری
مجموعه ویلایی ایرا
طراح : استدیو معماری دیسک
رویان ویلا
طراح : استدیو معماری دیسک
حامی اتووود
مسابقه دانشجویی اتووود
تـازه هـــــــــای معمـاری
مک اِسلان و بازتدقیق مفهوم اگورا در قامتی تکنولوژیک
تراشه های کانسپچوال ـ لوکوربوزیه و معماریِ عکاسی
مرزهای پدیدارشناسی؛ اروس و سکسوالیته در آثار مرلوپونتی
توماس ساراکنو و اینستالیشن "در مدار"؛ مرز خیال و واقعیت در معماری حبابی
کامنـــــــــت پــــروژه ها
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه مجتمع مسکونی حیات نوشته است:
بعد گفتند بی دلار و ارتباط با ان دوستان معماری اسلامی بنده با اجازه شما از ایمیلتان برای ریجستر استفاده کردم ا ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه مجتمع مسکونی حیات نوشته است:
نظر قبلی من توسط غیر رباتیک سانسور شد که نقد و بیهوده بودن معماری اسلامی از این دست بود سال شصت و نه سران معما ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه ویلا بتنی نوشته است:
پایداری سازه عالیه جناب دکتر عالی پور ما راه کرد معماری کمونیستی روسیه رو نرفتیم اما اینکار اونهاست خوب ما شرا ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه ویلا بتنی نوشته است:
پایداری سازه عالیه جناب دکتر عالی پور ما راه کرد معماری کمونیستی روسیه رو نرفتیم اما اینکار اونهاست خوب ما شرا ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه ویلا بتنی نوشته است:
این کار عالیه چون مثل کارهای استاد عالی پوره اما ببینید این سایت رو دوستان رادیو هنر دکتر منشی زاده و زنگنه را ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه خانه مادری نوشته است:
بفهمند بقول شما اقایی که در رادیو هنر بمن زنگ زدی در چه گندی بدنیا امدیم انهم گناوه گناوه معماری دارد ...
دکتر کمال کمال زاده منقرض در مورد پروژه خانه مادری نوشته است:
شهر سازی مزخرف دیبا و مقلدانش سازه خشک سه تا سنگ بیرون امده بی پایداری شد ابادان و تهران و اینهمه زلزله اقا ای ...
اعضـا با بیشترین پـــروژه
    ایمان زارع
    مجید معزی
    سامان نیرومند
    شرکت استودیو معماران مادو

  
امیر عباس کاشف
 ارسال نظر بازگشت به لیست پروژه ها گزارش خطا اشتراک پروژه
    نمایش عکس ها
    فست فود سیحون
    دانشـــــــــــگاه : غیر مرتبط
    سال طـــــراحی : 1387
    مـــــــــــــــــکان : شیراز خیابان انوری
    کـــــارفـــــــــرما : اقای هاشمی
    تـــــــــــاریخ ثبت : 1391/07/28
    مســــــــــــاحت : 170
    تعـــداد بازدیـــــد : 6895
    محــــدوده سنی : 30_31
    نــــوع کاربـــــری : تجاري
    مرحـــــــــله اجرا : اجرا شده
    همــــکاران طرح : جناب مهندس ایروانیان-
     ایده های طراحی : نخست در تبیین حوزه مسئولیتی ام در این یروزه که بطور مشترک با مهندس ایروانیان انجام گرفت به شرح مختصر وظائف و اعمالم می یردازم(با تاکید بر این که طراحی و نطارت بر اجرای کلیه موارد زیر توسط این کمترین انجام گردیده و هر گونه ادعای خلاف این نادرست و بشدت قابل رد است. 1-طراحی و نظارت بر اجرا کولاز روی ستون ها و بادبندها - کانتر تحویل غذا - کانتر سبار صندوق - کانتر قسمت coffee shop (تغییر کاربری یافته) - میزها - اتصالات فلزی روی دیوارها. 2: انتخاب رنگ و نوع مصالح شامل چوبها - چراغها - کاغذ دیواری - تابلو های راهنما . از انجا که از مخفی نمودن ستون ها و بادبند ها در بین جرز ها جز تنگ و بسته کردن فضا ترفی حاصل نمی شد لذا تاکید بر باز و نمایان گذاشتن و بطبع ارایش سطوحشان شد .هر چند این تکلیف برایم بمعنای تلطیف بصریشان نبود چرا که با اطلاع نسبی از کلیه مراحل اماده سازی و طبخ غذای ناسالم فوری (fast food ) تنها مناظر تلطیف شده ای را که مناسب نظر بازی و چشم چرانی ب هنگام بلع خوراک فوری با رایحه نا مطبوع روغن سوخته ییچیده در فضا یافتم همین کولاز ها بود. و اخر اینکه اینجانب هیچ سهمی در نامگذاری این فرزند خلف و تجمیع نام بلند استاد سیحون و عبارت فست فود نداشته ام.

پروژه های دیگر طراح
نظـــــــر اعضــــــــا
مونا محمدی ( 1391/07/29 ) : سلام و خسته نباشید...
با اینکه کار یه کار خارج از روتینه و کاملا متفاوته ولی من ترجیح می دم همچین جایی رو واسه غذا خوردن انتخاب نکنم!
دوست دارم جایی که دارم غذا می خورم یه محیط آرامش بخش باشه و به دور از یک صحنه صنعتی...
این صحنه ها بیشتر آدم رو به فعالیت دعوت میکنه تا آرامش
نیما (نعیم) ( 1391/10/20 ) : زیباست وجدیده همه چیزش جزیات زیاد داره که ادمو به خودش جذب میکنه و سرگرم میکنه و برای یک بار امتحان جای خوبیه ولی همین که بخاید چند بار بیاید اینجا متوجه میشید فضا چقدر خشن و تحاجمیه ادم احساس میکنه اگه بیفته حتما کلش به میخی ... اهنی .. تیزی ... برجستگی چیزی میخوره ادم احساس میکنه از هر چیز دست بگیره یا دستش جایی بخوره حتما یه تیزی دستشو میبره.....من هم با نظر خانم مونا موافقم...ولی ظاهرن انگار همین قصد رو داشتید....درسته؟
شهریار قنواتی ( 1391/10/22 ) : کار زیبایی شده ایدهای جالب ولی بااسمش ونامگذاریش مشکل دارم نمیخوره به فضا
امیر عباس کاشف ( 1391/10/28 ) : با سلام.نامگذاری مکان به بنده کمترین ارتباطی ندارد و بنده هم مثل شما با ان مشکل دارم.بهرحال ممنونم جناب قنواتی.
محسن نعمت الهي ( 1391/11/26 ) : سلام ....من اینجا رو از نزدیک دیدم .برام سوال بود عکی هوشنگ سیحون اون وسط چیکار میکنه. در ضمن طراحی موفقی بود
علی بیدرام ( 1392/01/16 ) : الان بیش خود فکر می کنین که با این کار مردم دیگه فست فود نمیخورند و از خوردن آن توبه می کنن و یا به قول خودتون موجباتی فراهم شده که مردم کمتر این غذا رو نوش جان بفرمایند؟
نخیر مهندس گرامی، این فست فود نشد فست فود بغلی. سلامتی مردم به خود و به وزارت بهداشت برمی گردد و چشم چرانی آنها به وزارت فرهنگ و تربیت شان ( که البته در این مورد می توانستید با راه حل معمارانه این مشکل را حل کنید)
مسئولیت شما طراحی فضایی برای آسایش مردم برای مدتی کوتاه و همچنین پاسگویی به خواسته های کارفرما می باشد مانند سود بیشتر
ومن فکر میکنم شما با این کار قصد معروف شدن خود و کارتون را داشتید و بقیه ی مسائل بهونه است. و در آخر هم دلم برای کارفرمایی می سوزد که این طراحی را سرمایه ای برای فروش بیشتر پنداشته دریغ ازین که به غیر از ناسزا و فحش چیز دیگری عایدش نمی شود
پيمان اسحاقی ( 1392/02/31 ) : تبریک میگم بهتون جناب کاشف .خیلی هم عالیه هم پول به جیب زدین هم با طرح اعتراضتونو کردین هم کارو به فضای نقد کشیدین آره به این میگن هنرمند آوانگارد . ولی باروحیه ی پست مدرنیته زیستن در ایران خیلی زوده.
علی بیدرام ( 1392/03/03 ) : جناب آقای مهندس کاشف !! اولین چیزی که در رشته ی معماری به ما آموختند فرق بین مهندس و معمار بوده است. مهندس به رابطه ی بین اشیا می پردازد و چگونگی ایجاد این رابطه برایش مهم است ولی معمار به رابطه ی بین انسان و اشیا می اندیشد و آن را می پروراند. آنچه در کارهای شما مشهود است رابطه ی بین اشیا یا همان مهندسی است که البته ما با این موضوع مشکلی نداریم چون این کارها خلاقیت شما را میرساند. مشکل ما توجیه و کانسپت پردازی شما در مورد این کارهای مهندسی است. اگر شما دوست دارید ازین کارها انجام دهید، انجام دهید ولی برای آن نبافید. نگویید که می خواهم با این کار اعتراض خود را به فست فود اعلام نمایم و دهان مشتریان این مکان را با این طراحی ضمخت سرویس فرمایم. من بدبخت گرسنه که در یک برهه ی زمانی هیچ چیز برایم مهم نیست جز پر کردن شکم و رفع گرسنگی چه گناهی کردم که علاوه بر هضم غذا در این مکان باید پیچ و مهره و بادبند و نبشی و تیرآهن را نیز هضم کنم ؟!! این اولا
دوما، از هنر دم زدید. بله معماری نیز هنر است اما هنری در خدمت مردم. تابلوی نقاشی نیست که اگر کسی دوست نداشت نقاش برای خودش نگه دارد. بله، نقاش در نقاشی اش اعتراض می کند اما اعتراض کردن به این صورت در معماری و در یک مکان عمومی ؟؟؟ میخواستید اعتراض کنید کار را قبول نمی کردید ( لنگه اش یکی از اساتید لندسکیپ کار ما که طراحی پارک بانوان را قبول نکرد ) و در ضمن آیا در پروژه های دیگر نیز مانند کافه وافی و مجمتع میترا و رستوران هفت خان و ... که پر از این ضمخت بازی ها و مهندسی ها هم اعتراضی داشتید به چیزی ؟؟
راحت بگویید دوست دارم اینگونه کار کنم و به خدا ما هم شما را به عنوان یک نوآور در عرصه مهندسی قبول می کنیم !! به خدا
علی بیدرام ( 1392/03/04 ) : در ضمن، منظور شما را که فرمودید کارفرما از کار شما راضی بوده را نفهمیدم. به طور دقیق تر بگویم اگر کسی شما و کارفرما را کنار هم بنشاند و از شما بپرسد آیا این پروژه موفق بوده یا نه شما و کارفرما چه جوابی میدهید؟؟؟ اگر فروش داشته باشد حتما کارفرما نمی گوید که این پروژه شکست خورده است اما خیلی مشتاقم که بدانم شما چه جوابی می دهید ...

و این نامحرمان نیز که فرمودید یک سری دانشجوی معماری هستند که به این سایت می آیند تا معماری بیاموزند و اکر نقدی هم می کنند منتظر جواب هستند تا چیزی یاد بگیرند نه توهین
فرزان شاماسب لو ( 1392/03/05 ) : يك وجه تمايز آشكار ميان خانه و رستوران(و ساير فضاهاي عمومي) اين است كه در خانه اصولا كارفرمايي كه اقدام به ساخت مسكن شخصي مي كند كاربر اصلي فضا است و بديهي است كه در نظر گرفتن نياز ها و عادات و سلايق كارفرما در اولويت قرار دارد اما در پروژه هاي عمومي اين گونه نيست در نتيجه توجه به سلايق شخصي كارفرما در اولويت نبوده و آنچه لازم است معمار در ارتباط با كارفرما در نظر گيرد به طور عمده شامل مسائل اقتصادي و يا اهداف سازماني خاص است كه آن هم در دوره كنوني بيشتر حوزه اقتصاد را شامل مي شود و به نظر نمي رسد در فست فود سيحون مشكلي از اين بابت وجود داشته باشد. اين مقدمه صرفا بهانه اي بود كه نظر بعضي از دوستان [كه به صورت راديكال به اسطوره سازي از معماران معروف و نقد در باره ديدگاه شخصي طراح مي پردازند] را به خانه "فارنزورث" ميس ونده رو جلب نمايم. با عنايت به اينكه اين پروژه بر خلاف فست فود سيحون، خانه است و براي يك شخص (و نه حتي يك خانواده) طراحي شده است با شكايت كارفرما از معمار مواجه مي شود. بنا بر اين با توجه به برخي از نظراتي كه در اينجا مطرح شد اين معماري بايد يك معماري شكست خورده قلمداد شود. اگر در واقع اين طور است چگونه تيپولوژي خانه فارنزورث به پارادايمي تاثيرگذار در خانه هاي ويلايي كه در دوره به اصطلاح پست مدرن كنوني ساخته مي شوند تبديل شده است؟! (براي اثبات اين مدعا هم فكر مي كنم تورق سايت archdaily كفايت كند/ مطالعه ماجراي سيگرم مارك روتكو نيز خالي از لطف نيست. / و البته نگاهي به خانه شماره 6 آيزنمن كه بيش از معماري صرف بودن، يك رويكرد انتقادي است). .......

برداشت شخصي من در خصوص "فست فود سيحون" و ساير پروژه هاي جناب كاشف كه از زباني مشترك يا نزديك به هم برخوردارند آميختگي زيبايي شناسي امر متعالي يا گروتسك گونه با علايق و توانايي خاص طراح است و معتقدم برداشت ها يا نظر هاي اشخاص اعم از خود طراح و ديگران تا زماني كه نخواهد جنبه القايي يا تحميلي بيابد به رغم اينكه مي تواند تامل برانگيز باشد موضوعي نيست كه قابليت ايجاد ديالكتيك را داشته باشد.از اين رو پرداخت زياد به اين مساله و تلاش براي نتيجه گيري واحد شايد دور شدن از محتواي اصلي پروژه و بزرگنمايي حواشي باشد. نسبت دادن انديشه مطرح شده در اين پروژه به هضم پيچ و مهره توسط مشتري و محكوم كردن آن هم بسيار شبيه به محكوم كردن چاپ تصاوير هشدار آميز روي بسته هاي سيگار و خيانت تلقي كردن آن در حق كمپاني هاي دخانيات و مصرف كنندگان آن است. همانگونه كه در كوتاه مدت اين تصاوير آمار استعمال دخانيات را كاهش نداده و نخواهد داد قطعا فست فود سيحون نيز به دليل رويكرد خاص اين طرح مشتريان خود را از دست نمي دهد،چه بسا همين خاص بودن نوعي جاذبه (همراه با تامل) ايجاد كند اما اين دليلي بر نادرست انگاشتن و نفي پيام هنرمند نخواهد بود.
فرزان شاماسب لو ( 1392/03/25 ) : اين نحوه برخورد با متن بسيار رويه اي و بي توجه به محتوا است و كاملا اين پتانسيل را دارد كه از هر پاسخي يك مساله جديد بدون ارتباط با اصل بسازد. به همين دليل عرض كردم اين نحوه اظهار نظر قابليت ايجاد ديالكتيك ندارد. به عبارت ديگر نقدي كه از همان ابتداي طرح بر پايه هيچ استوار است راه را براي وادي سفسطه هموار مي كند. وقتي صحبت از حوزه عمومي است، طرح تفاوت هاي موردي پروژه ها جايگاهي ندارد . اتفاقا رستوران در ذات مسئله عموميت از مدرسه و فرهنگسرا عمومي تر است. پاسخ دو مورد اول نيز صرفا به پرگويي و كلي گويي مي انجامد، زيرا با مثال هاي ديگر ،روشن است كه هدف قياس جزء به جزء نيست. اگر به نظر شما اين فضا جذاب است، در اين صورت نقد شما در حيطه تخصص معماري نيست بلكه يك قضاوت اخلاقي است كه حتي اگر اينجا قابل طرح باشد تخصص خاص خود را مي طلبد. در واقع شما طرح را رها كرده و تمام نقد را معطوف به يك جمله ساخته ايد كه دلايل كافي براي مردود دانستن آن نيز ارائه نمي دهيد (در واقع استدلال شما و ساير دوستان بيشتر بر پايه ادراك فردي بوده و قابل بسط نيست). در اثر معروف ماگريت جمله «اين يك پيپ نيست» توسط هنرمند نوشته شده است. آيا مي توان در پاسخ به اين پرسش كه "آيا اين جمله صحيح است؟" با «بلي» يا «خير» حكم قطعي صادر كرد؟ روشن است كه هر پاسخي مناقشه آميز خواهد بود در حالي كه ارزش محتواي اثر با اثبات راست يا دروغ بودن اين جمله تغيير نمي كند و در واقع همين ابهام و پيچيدگي است كه به آن اعتبار بخشيده است.
فرزان شاماسب لو ( 1392/03/29 ) : دوست عزيز نمي دانم چرا شما اين طور برداشت كرديد كه پاسخ من از روي تعصب يا با قصد اتهام وارد كردن بوده است. سفسطه تعريف مشخصي دارد ، شما را به آشانايي با سوفيسم ارجاع مي دهم. جالب است كه ديالكتيك يا بهتر است براي دوري از حواشي بگوييم "جدل" يكي از دستاويز هاي اين فرقه بوده است(البته به صورت تحريف شده). با اينكه بنده 2 بار تاكيد كردم كه به نظر حقير اين موضوع قابليت ايجاد ديالكتيك ندارد (به اين علت كه شرط جدل صحيح ارجاع به مسلمات است كه هر دو طرف به آن اعتقاد داشته باشند نه اينكه از پايه اعتقادات دو طرف متفاوت باشد ) عجيب است كه شما تصور كرديد من قصد استفاده از اين روش را دارم و سه سطر را به اين موضوع اختصاص داديد. اما شما به صورت ناخودآگاه چنين روشي را پيش گرفتيد چون شما به دنبال اثبات چيزي هستيد كه قضيه مسلم ندارد. و اگر دنبال اثبات نيستيد و نظر شخصي خود را بيان مي كنيد حق نداريد بر اساس تصورات محدود، رويكرد طراح را به شارلاتانيسم و دو رويي محكوم كنيد . از وجوه ديگر سفسطه در پاسخ هاي جنابعالي: خانه فارنزورث، ماجراي سيگرم روتكو و خانه 6 آيزنمن ، سه مثال است نه دوتا و شما به يكي پاسخ داديد كه آن هم فقط خودتان مي پنداريد كه اثبات شده است. اينكه بيتوجهي معمار به خواست كارفرما بر سر زيبايي شناسي است يا مقصود خاص اصل بي توجهي را نقض نمي كند. همين طور اينكه چه كسي روي بسته دخانيات تصوير چاپ مي كند اصل خيانت يا لطف را تغيير نمي دهد يا اينكه كارفرما خصوصي است يا دولتي. منظورتان اين است كه اگر در حق كارفرماي دولتي خيانتي صورت گيرد (بر اساس مباني اعتقادي خودتان) اشكالي ندارد، ولي اگر شخص حقيقي باشد اشكال دارد؟!!! واقعا آوردن اين دليل چه معناي ديگري مي تواند داشته باشد؟ اينكه گفتيد هيچوقت در ويلا و فست فود و... چنين انتقاد ها يا اعتراض هايي مد نظر نبوده است هم با خانه 6 آيزنمن و هم با اثر روتكو منتفي مي شود. بنا بر اين اگر آن مثال ها را هم بررسي مي نموديد ديگر نيازي به تكرار مكررات نبود. (البته اين انتظار را دارم كه در مورد روتكو بگوييد آن نقاشي است و اين معماري. پس پاسخش را پيشاپيش مي دهم موضوع بحث همان قضيه خيانت به كارفرما است). ...عجيب است كه ارتباط آن پيپ معروف با اين بحث را متوجه نشديد! در هر دو يك اثر وجود دارد و يك دفاع از جانب هنرمند و اينكه ما اصالت را به كدام مي دهيم و آيا قطعيتي در درستي يا نادرستي دفاعيه وجود دارد يا خير (اميدوارم همين قدر توضيح كفايت كند). همچنين روشي را كه ميگوييد بنده آغاز كردم از مثال هايي چون لوكوربوزيه و آي و و و حسن فتحي شروع شد ئ اتفاقا جاداشت در پست قبلي بنده به اين مسئله اشاره كنم...................... دوست گرامي مايل نيستم فضايي كه به نقد يك پروژه اختصاص داده شده كه حاوي ارزشهاي خاص خود است را به فضاي مناظره اي تبديل نماييم كه ماهيتش رفته رفته از اصل فاصله مي گيرد . شركتم در اين بحث نيز از روي احساس مسئوليت بود... اميدوارم عنايت داشته باشيد كه بنده به رغم شما قصد اثبات در اين مورد كه رويكرد اتخاذ شده مثبت است يا منفي ندارم . اما اثر را اثري با ارزش و حاوي پيچيدگي هاي متني (اثر به مثابه متن) مي دانم و همين پيچيدگي مرا وا مي دارد كه تفكري را كه آن را خلق كرده بيشتر كند و كاو كنم و سريع حكم صادر نكنم....
آتلیه معماری اکنون ( 1392/03/30 ) : فرزان شاماسب لو
تعهد، ذکاوت و متانت شما در ایجاد فضای دیالکتیکی که سعی در خلق آن را دارید ستودنی است، گونه نوشتاری شما و فضای تعاملی که در پاسخ هایتان بدان پایبند بوده اید، به تمام معنا خرسندم می کند و نشان از هوش اجتماعی شما در کنار انتخاب آگاهانه حوزه آگاهیتان را دارد.

امیدوارم چنان که نوشته شده اند، خوانده شود


و امیر عباس عزیز
ارایه افکار و اندیشه هایت در محیطی دور و نا آشنا با چنین تفکراتی میتواند محل مناقشه و شاید حیرت برخی دوستان باشد و آنچنان که در پی آمده است، ضرورت طرح شان نیز مورد سوال است، چرا که می تواند حوزه و زبان انتقاد را در عوض بسط، دچار مقلطه کند...

آثار و ساخته هایت ستودنی است و انکار ناپذیر، گو اینکه گاه به واسطه میزان هیجانات و طغیانی که در برخی آثارت به ارمغان گذاشته شده، اینان چنان یاغی اند که به سختی در ظرف خود جای می گیرند.

بهترین ها را برایت آرزو مندم
محمود امیدبخش
آتلیه معماری اکنون ( 1392/03/30 ) : مغلطه!!
حسین ابراهیم زاده ( 1392/03/30 ) : سلام!
دوست عزیز، آقای صلواتی: فکر می کنم دقیقا ما اینجا هستیم که با هم مشاعره کنیم. از نظر بنده فست فود سیحون و سایر آثار آقای کاشف شعرهای بدیعی هسنتد. مسلما برای نقد یک شعر بعید نیست که ارجاعات شعری هم داشته باشیم. این به این معنی نیست که نقد ما فارغ از گفتمان های منطقی و تاریخی تنها متوجه بعد احساسی اثر باشد که اتفاقا برعکس. ارائه ی یک نقد ارزشمند تنها از گذر ترکیب و همپوشانی این دو امکان پذیر خواهد بود. اما مطالبی رو در مورد مطالب ذکر شده در بالا و نظر شخصی خودم در مورد این پروژه سعی میکنم خیلی خلاصه بگم:
۱. خیلی مهمه که ما فراموش نکنیم که از قرن بیستم سیزده سال نگذشته بلکه یک قرن گذشته. خیلی از مفاهیم به طور کلی استحاله شده اند یا با بازخوانی های مکرر و مجدد بازتعریف شده اند. ضمیر ناخودآگاه در درک حسی از یک فضا عموما نقش بسیار جدی ای ایفا می کنه.بنابر این با تغییر مولفه ها و پارادایم های تعریفی از سوی محیط به تناسب احساس انسان از فضا تغییر خواهد کرد. بدیهیه که جهان صنعتی مسئله های جدیدی رو در دنیا مطرح کرد که البته خود فست فود یکی از ارمغان های (!) بلامنازع این دنیای جدیده. پیش از این شاید نمی شده است فضای شاعرانه ای رو تصور کرد که مردم سریعا به آنجا مراجعه کنند سریعا غذایشان را بخورند و سریعا از آنجا بروند. و اتفاقا فضای پیش و پسشان مزین به فراورده ی جدی و اصلی دنیای صنعتی یعنی فلز باشد. ولی همینطور که میبینید نه تنها در معماری بلکه در سایر هنر ها (ایضا: طراحی صنعتی، برای اینکه برداشت غیر کاربردی بودن سایر هنرها مرتفع باشد) تلاش به بازنمایی آتار این صنعتی سازی بر مخاطبانش باشد( استفاده از ریتم های صنعتی در موسیقی راک و ...)
۲. دژا وو (Déja Vu) عنصر تعیین کننده ای در قضاوت حسی و منطقی از فضاست. این سوال واقعا به جاست که چه چیز تعریف ما را از یک فضای عمومی (یا خصوصی) شکل می دهد. مگر این طور نیست که جغرافیا، تاریخ و رسانه عوامل غیر قابل انکاری هستند؟اصلن اشتباه برداشت نکنید. من قائل به نسبی گرایی در تعاریف آن هم به این شکل افراطی نیستم. فقط می خواهم به این موضوع اشاره کنم که مگر این طور نیست که کسی که معده، دستگاه گوارش و البته قوه ی چشایی اش از خوردن غذاهای فست فود احساس لذت می کند قوه ی بینایی و لامسه اش هم از هضم کمپوزیسیون و همنشانی هنرمندانه ی فلز و دیتیل های اجرایی آن محظوظ خواهد شد! این تعریف ها مختص به انسان مدرن ماشینی ست و گریزی از آنها نیست. تنها باید به این فکر کرد که اگر قرار نیست سمفونی های باخ و بتهوون به عنوان کتاب مقدس موسیقی تا ابد باقی بمانند باید پینک فلویدی باشد تا با ترکیب بندی های جدید و واژه های موسیقیایی جدید پیامبر دیگری برای جهان موسیقی باشد.
۳.درک روح زمان و مکان متغیری مستقل از داده های اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی نیست. یادمه که معماران شیراز اولین معماران کشور بودند که فلز را در نمای ساختمان اکسپوز می کردند. (حتی در سطح تیرآهن های سازه).حالا آیا می توان صرف تعریفی که ما از فلز در ذهن خود داریم و با اشاره با اینکه شیراز شهر حافظ است و سعدی و «معدن لب لعل است و کان مکان» این بداعت را نوعی خیانت به انظار عمومی و فضای شهری دانست؟آیا می توان نسبت خودرایی و کوتاه بینی به ناف طراحان شیرازی بست؟ و از همه مهمتر آیا کارفرماهای شهر شیراز همه آدم های ساده لوح و کم تجربه ای هستند که در این سطح گسترده خام آراء جامعه ی معماری شوند؟
۴. هرچند که من هم مثل شما به رابطه ی صادقانه و البته متعهدانه ی طراح با کارفرما اعتقاد جدی و راسخ دارم و همچنین معماری رو به عنوان ابزار انتقاد و رسانه ی منتقد نمیشناسم ولی به نظرم هیچ مبنایی برای قضاوت این رابطه نه در این پروژه بلکه در هیچ پروژه ی دیگری نمی شناسم( کمااینکه خود جناب آقای کاشف از رضایت کارفرما از این پروژه خبر می دادند در نتیجه هرگونه اظهار نظر های بعدی و نسبت های دیگری که در بالا ذکر شد به نظر امری خلاف اخلاق و به دور از مناسبت های حرفه ایست).
احمد نقوی ( 1392/04/26 ) : آقای کاشف عزیز من این فضا را از نزدیک دیدم و 2 مورد رو لازم می دانم ذکر کنم :
1. من نمیدانستم این اثر زیبا کار شماست برای همین از مسئولین آنجا سوال کردم اما متاسفانه هیچ کسی نمیدانست و در کمال تعجب عکس استاد سیحو ن در آنجا نقش بسته بود.
2. من بر عکس خیلی از دوستان و به عنوان کسی که فضا را از نزدیک لمس کرده می گویم که این فضا نه تنها انسان گریز نیست که بر عکس انسان برای مدت طولانی در آنجا به کنجکاوی و مکاشفه مشغول می کند.
من در آن مدت که آنجا بودم به مردمی که در آنجا حضور داشتند کاملا دقت می کردم و می دیدم که چه حس و ارتباطی خوب و قوی با محیط برقرار کرده اند و مدتی بس طولانی در آنجا حضور داشتند.
شاید ما خودمان را خیلی در چهار چوب رنگ ها و موسیقی ها درگیر کرده ایم حال آنکه حتی رنگ های تلخ و حتی موسیقی های خاص هم میتوانند مخاطبان خاص خودشان را داشته باشند.
و در انتها باز هم از شما تشکر می کنم بابت خلاقیت زیبایی که کردید.
یا حق
علی بیدرام ( 1392/05/25 ) : خب آقای تقوی کدام یک ازین مواردی که شما ذکر کردید با اظهارات آقای کاشف تطابق دارد؟ مگر ایشان اینگونه طراحی نکرده اند برای فرار مراجعین از این مکان و کلا از فست فود؟ بحث ما خوب یا بد بودن حس فضایی آنجا نیست. بحث ما اظهارات آقای کاشف است. در اینکه این کار و کلا کارهای آقای کاشف کارهای نو و زیبایی است هیچ شکی نیست اما لازم نیست چیزی را بیان کنند که با واقعیت فاصله دارد.شاید اگر خیلی معمولی تر این مکان را طراحی میکردند این فست فود مراجعین کمتری داشت (با توجه به هدف آقای کاشف در کاهش مشتریان کارفرمای بدبخت !! )
آرمین فکور ( 1393/12/01 ) : شما از کارفرمای بدبخت هزینه طراحی گرفتی که کاری کنی یه نفرم اونجا نیاد
آرمین فکور ( 1393/12/03 ) : روایت هست که کارفرمای این کافی شاپ پس از شنیدن ایده طراحی معمار ،به کوهها و بیابانها دویدندی و جامه ها دریدندی و فریاد ها کشیدندی.....
میلاد صحرایی ( 1393/12/15 ) : درود
اقای کاشف من خیلی این جور کارها رو دوست دارم . میتونید بگید چند درصد کار رو استاد ایروانیان انجام دادن ؟ چون خیلی به کارای ایشون شبیهه ؟؟؟
سپاس
امیر عباس کاشف ( 1394/04/01 ) : بدرود
خوبه این کارا رو دوست دارید.میشه از استاد ایروانیان درصدش رو بپرسید و همین جا برام بنویسید؟؟؟
سپاس
حامی اتووود
 رسانه ی تخصصی معماری و شهرسازی میم زون
ثبــــــــت نظـــــــر
جهت ارسال نظر باید وارد سیستم شوید. / عضو جدید
ایـمـــیـل :
رمز عبـور :
 
درباره معماران معاصر ایران :
این گروه در سال 1386 با هدف ایجاد پل ارتباطی بین معماران ایرانی معاصر گرد هم آمد.با شروع کار این وب سایت معماران متقاضی در محیطی ساده وکارآمد به تبادل پروژه ها ومقــــالات خود خواهند پرداخت ودر فضای فروم به بحث وگفتگو می پردازند.
خانه | ورود | ثبت نام | درباره ما | تماس با ما | قوانین سایت | راهنما | تبلیغات
© کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گروه معماران معاصر می باشد.
Developed by Tryon Software Group